گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل مباد افسرده تا برکس نگرددکار سرد شمع خاموش انجمنها می‌کند یکبار سرد

❈۱❈
دل مباد افسرده تا برکس نگرددکار سرد شمع خاموش انجمنها می‌کند یکبار سرد
عالمی را زیر این سقف مشبک یافتم چون سر بی ‌مغز زاهد ذر ته دستار سرد
❈۲❈
داغ شد دل تا چه درگیرد به این دل ‌مردگان چاره‌گر یکسر ز گال و نالهٔ بیمار سرد
انفعال جوهر مرد اختلاط حیز نیست شعله‌ها را شمع‌کافوری‌کند دشوار سرد
❈۳❈
با همه تدبیر ز آتش برنیاید مالدار پوست اندازد، بود هرچند جای مار سرد
بی‌تکلف با نفس روزی دو باید ساختن دل هواخواه و نسیمی دارد این‌ گلزار سرد
❈۴❈
تا شود هستی‌گوارا با غبار فقر جوش آب در ظرف سفالین می‌شود بسیار سرد
یأس‌ پیما اشک فرهادم شبی آمد به یاد ناله‌ای کردم که گردید آتش کهسار سرد
❈۵❈
در جوانی به‌ که باشی هم سلوک آفتاب تا هواگرم است بایدگرس رفتار سرد
بی‌رواجی دیدی اسرار هنر پوشیده دار جنس می‌خواهد لحاف آندم ‌که شد بازار سرد
❈۶❈
گرم ناگردیده مژگان آفتابی می‌رسد خوابناکان چند باشد سایهٔ دیوار سرد
بدل فسون می و نی آنقدرگرمی نداشت آرزوهاگشت بر دل از یک استغفار سرد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۰۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عبذالغفار
2018-08-01T11:32:36
درجوانی به که باشی همسلوک آفتابتا هوا گرم است باید گرمی رفتار سرد..بیدل افسون می و نی آنقدر گرمی نداشتآرزوها گشت بر دل از یک استغفار سردلطفاً اصلاح شود .