بیدل دهلوی:اول دل ستمزده قطع امیدکرد آخرشکست چینی من مو سفید کرد
❈۱❈
اول دل ستمزده قطع امیدکرد
آخرشکست چینی من مو سفید کرد
میلرزد از نفس دم تقریر احتیاج
دست تهی زبان مرا مرگ بید کرد
❈۲❈
بخت سیاه اگر بلد اعتبارهاست
خود را به هیچ آینه نتوان سفیدکرد
تدبیر زهد مایهٔ تشویش کس مباد
صابون خشک جامهٔ ما را پلید کرد
❈۳❈
تا اشک ربط سبحهٔ انفاس نگسلد
پیری مرا به حلقهٔ قامت مریدکرد
چون نال خامه تا دمد از مغز استخوان
فکرم در آفتاب قیامت قدیدکرد
❈۴❈
از قبض و بسط حیرت آیینهام مپرس
قفلی زدم به خانهکه نازکلیدکرد
دارد رسایی مژه ی خون بهگردنش
برگشتنیکه آنسوی حشرم شهیدکرد
❈۵❈
بیدل تو هم به ذوق خطش سینه چاک زن
کاین شام نادمیده مرا صبح عید کرد
کامنت ها