بیدل دهلوی:عشق مطربزادهای بر ساز و تقوا زور کرد دانهٔ تسبیح را زاهد خر طنبور کرد
❈۱❈
عشق مطربزادهای بر ساز و تقوا زور کرد
دانهٔ تسبیح را زاهد خر طنبور کرد
با همه واماندگی روزی دو آزادی خوشست
خانه را نتوان به اندوه تعلقگورکرد
❈۲❈
زین گلستان صد سحر جوشید و صد شبنم دمید
عبرتم سیر چکیدنهای یک ناسورکرد
بگذر از بیصرفه گوییها که ساز انبساط
گوشمالی خورد هرگه ناله بیدستورکرد
❈۳❈
موسی ما شعلهها در پردهٔ نیرنگ داشت
حسرتی از دل برون آورد و برق طورکرد
با چنین فرصت نبود امکان مژه برداشتن
وعدهٔ دیدار خلقی را امل مزدورکرد
❈۴❈
شهرت اقبال عجز از چتر شاهی برتر است
موی چینی سایه آخر بر سر فغفور کرد
شور اسرارم جنون انگیخت از موی سفید
شوخی این پنبهام هنگامهٔ منصورکرد
❈۵❈
نی ز طاعت بهرهای بردم نه ذوقی ازگناه
در همه کارم حضور نیستی معذور کرد
دخل آگاهی به یک سو نه که تحقیق غیور
چشم خلقی را به انگشت شهادت کور کرد
❈۶❈
بیدل از عزلت کلامم رتبهٔ معنی گرفت
خُمنشینی بادهام را اینقدر پُر زور کرد
کامنت ها