گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل به خرسندی اگر ترک هوس می‌گیرد کام عشرت ز نشاط همه‌کس می‌گیرد

❈۱❈
دل به خرسندی اگر ترک هوس می‌گیرد کام عشرت ز نشاط همه‌کس می‌گیرد
نیست اقبال چو اسباب ندامت دربار عبرت از بال هما بال مگس می‌گیرد
❈۲❈
زندگی شبههٔ هستی‌ست‌که مانند حباب هر که هست آینه‌ای پیش نفس می‌گیرد
بگذر از فکر اقامت‌ که به هر چشم زدن کاروان صورت آواز جرس می‌گیرد
❈۳❈
از ودیعت سپریهای فلک یاس مسنج به تو این سفله چه داده‌ست‌ که پس می‌گیرد
التقات ضعفا پایه‌‌ی اقبال رساست شعله است آتش اگر دامن خس می‌گیرد
❈۴❈
سرمه رنگ است غبار گذر خاموشان ای نفس ناله نگردی که عسس می‌گیرد
قطع امیدکن از عمر که موی پیری شاهبازی‌ ست‌ که چون صبح نفس می‌گیرد
❈۵❈
ناله باب است در آن شهر که ما قافله‌ایم سودها مفت رفیقی‌ که جرس می‌گیرد
طالب بیخبری باش‌که در دشت طلب رفتن ازخویش سراغ همه ‌کس می‌گیرد
❈۶❈
بیدل این دامگه از صید تماشا خالی‌ست مفت چشمی‌ که نگاهی به قفس می‌گیرد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۱۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مسعود
2014-09-21T08:59:01
این غزل زیبای بیدل نیز چون دیگر اشعارش پیچیده است اما با تامل به معانی آن نزدیک میشویم نکته اشعار بیدل در این است که جان مطلب را در بیت آخر تضمین میآورد میفرماید بیدل این دامگه (دنیا از) صید تماشا (بدست آوردن چیزی)خالیست (تهی است)مفت چشمی ( مفت چنگ کسی و ارزانی کسی) که نگاهی ز قفس میگیرد (که میتواند نگاهش را از دنیا برگیرد )