بیدل دهلوی:نفس با یک جهان وحشت به خاک و آب میسازد پرافشان نشئهای با کلفت اسباب میسازد
نفس با یک جهان وحشت به خاک و آب میسازد
پرافشان نشئهای با کلفت اسباب میسازد
پرافشان نشئهای با کلفت اسباب میسازد
❈۱❈
چو آل دودی که پیدا میکند خاموشی شمعش
زخود هرکس تسلی شد مرا بیتاب میسازد
دل آوارهام هرجا کند انداز بیتابی
فلک را خجلت سرگشتگی گرداب میسازد
❈۲❈
به هرجا عجزم از پا افکند مفت است آسودن
غبار از پهلوی خود بستر سنجاب میسازد
ز موی پیریام گمراهی دل کم نمیگردد
نمک را دیدهٔ غفلت پرستم خواب میسازد
❈۳❈
تواضع های من آیینهٔ تسلیم شد آخر
هلال اینجا جبین سجده از محراب میسازد
دل بینشئهای داری نیاز درد الفت کن
گداز انگور را آخر شراب ناب میسازد
❈۴❈
دماغ حسرت اسباب میسوزی از این غافل
که اجزای ترا هم مطلب نایاب میسازد
سحر ایجاد شبنم میکند من همگمان دارم
که شوقت آخر از خاکسترم سیماب میسازد
❈۵❈
به رنگ شمعگرد غارت اشک است اجزایم
چکیدنها به بنیاد خودم سیلاب میسازد
چنین کز عضو عضوم موج غفلت میدمد بیدل
چو فرش مخملم آخر طلسم خواب میسازد
کامنت ها