بیدل دهلوی:آنکه ما را به جفا سوخته یا میسوزد نتوان گفت چرا سوخته یا میسوزد
❈۱❈
آنکه ما را به جفا سوخته یا میسوزد
نتوان گفت چرا سوخته یا میسوزد
پیش چشمش نکنی حاصل هستی خرمن
که به یک برق ادا سوخته یا میسوزد
❈۲❈
تاکی ای آینه زحمتکش صیقل باشی
خانهات برق صفا سوخته یا میسوزد
تپشی چند که در بال و پر شعلهٔ ماست
ذوق پرواز رسا سوخته یا میسوزد
❈۳❈
کس نفهمید که چون شمع در این محفل وهم
عالمی سر به هوا سوخته یا میسوزد
نور انصاف گر این است که شاهان دارند
سایه در بال هما سوخته یا میسوزد
❈۴❈
وهم اسباب مپیماکه دماغ مجنون
در سویدا همه را سوخته یا میسوزد
من و آهی که اگر سرکشد از جیب ادب
از سمک تا به سما سوخته یا میسوزد
❈۵❈
مشت آبی که درین دیر توان یافت کجاست
هرچه دیدیم چو ما سوخته یا میسوزد
تاکی از لاف کند گرم دماغ املت
نفسی چند که واسوخته یا میسوزد
❈۶❈
شش جهت شور سپندی است ندانم بیدل
دل آواره کجا سوخته یا میسوزد
کامنت ها