گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا موج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا

❈۱❈
عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا موج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا
عمرها شد آتشم افسرده است ما نفس خنده‌ها بسیارکردیم‌گریه آموزد مرا
❈۲❈
زان همه‌حسرت که‌حرمان باغبارم برده‌است می‌زند دامن نمی‌دانم کی افروزد مرا
محرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوان عالمی را جمع سازم هرکه بدوزد مرا
❈۳❈
حرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاست گبر دارد رو به محرابی‌که می‌سوزد مرا

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد یعقوب مومند
2013-05-15T20:22:26
سلام واحترام خدمت کارگزاران صفحه وزین تاریخ ما با تقدیر از کار فوق العاده شما در قسمت درج غزلیات ابوالمعانی بیدل رح . البته غزل شماره 115 مندرج صفحه تاریخ ما با کتاب غزلیات بیدل چاپ عکسی از روی نسخه کابل که انتشارات فروغی در سال 1381 منتشر نموده است تفاوت دارد . باین معنی ابیات به اصطلاح (پس و پیش ) گردیده است. اینک غزل فوق الذکر از روی کتاب غزلیات ابوالمعانی رح تحریر گردید امید اصلاح گردد. بااحترام محمدیعقوب مومند
محمد یعقوب مومند
2013-05-15T20:23:17
عبرتی‌کو تا لب از هذیان به هم دوزد مراخنده‌ها بسیارکردم‌گریه آموزد مراعمرها شد آتشم افسرده است اما نفسمیزند دامن نمیدانم کی افروزد مرازان همه‌حسرت که‌ حرمان باغبارم برده‌استعالمی را جمع سازد هرکه اندوزد مرامحرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوانگبر دارد رو به محرابی‌که میسوزد مراحرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاستموج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا
rezasafari
2019-10-31T23:39:10
زنده باد محمدیعقوب مومند