گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:سراغت از چمن‌‌ کبریا که می‌پرسد به وهم‌ گرد کن آنجا ترا که می‌پرسد

❈۱❈
سراغت از چمن‌‌ کبریا که می‌پرسد به وهم‌ گرد کن آنجا ترا که می‌پرسد
معاملات نفس هر نفس زدن پاکست حساب مدت چون و چرا که می‌پرسد
❈۲❈
جهان محاسب خویش است زاهدان معذور خطای ما ز صواب شما که می‌پرسد
کرم قلمرو عفو است رنج یأس مکش به‌کارخانهٔ شرم از خطا که می‌پرسد
❈۳❈
گرفته‌ایم همه دامن زمینگیری ره تلاش به این دست وپاکه می‌پرسد
دلیل مقصد اشک چکیده مژگان نیست فتادگی بلدیم از عصا که می‌پرسد
❈۴❈
درین حدیقه چو شبم نشسته‌ایم همه سراغ خانهٔ خورشید تا که می‌پرسد
به حال پیکر بیجان‌گربستن دارد مرا دمی‌ه توگشتی جداکه می‌پرسد
❈۵❈
غبار دشت عدم سخت بی‌پر و بال است اگر تو پا نزنی حال ما که می‌پرسد
جواب خون شهیدان تغافلت‌ کافی‌ست جبین مده به عرق از حیا که می‌پرسد
❈۶❈
دمیده ششجهت اقبال آفتاب ازل ز تیره‌روزی بال هما که می‌پرسد
چه عالی و چه دنی از خیال غیر بریست غم معاملهٔ سر ز پا که می‌پرسد
❈۷❈
ز دل حقیقت رد و قبول پرسیدم به خنده گفت‌: برو یا بیا که می‌پرسد
چه نسبت است به خورشید ذره را بیدل به عالمی‌که تو باشی مراکه می‌پرسد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۱۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Kamran Behdad
2018-12-20T14:36:31
سلام.به نظر میرسد در این غزل چند اشتباه چاپی یا احیانا درمتن اصلی وجود دارد.مثلا در بیت زیردر این حدیقه چو شبم(شبنم صحیح است)نشسته ایم همهیا در بیتبه حال پیکر بیجان گریستن داردمرا دمی ه (بجای ه باید که نوشته شود)تو گشتی جدا که می پرسد