گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:کیست‌ کز جهد به آن انجمن ناز رسد سرمه‌گردیم مگر تا به تو آواز رسد

❈۱❈
کیست‌ کز جهد به آن انجمن ناز رسد سرمه‌گردیم مگر تا به تو آواز رسد
درخور غفلت دل دعوی پیدایی ماست همه محویم‌گر آیینه به پرداز رسد
❈۲❈
حذر ای شمع ز تشویش زبان‌آرایی که مبادا سر حرفت به لب‌گاز رسد
ما و من آینه‌دار دو جهان رسوایی‌ست هستی آن عیب نداردکه به غمّاز رسد
❈۳❈
سر به جیب از نفس شمع عرق می‌ریزد یعنی آب است نوایی که به این ساز رسد
حشر آتش همه‌جا آینهٔ سوختن است آه از انجام غروری که به آغاز رسد
❈۴❈
هستی‌ام نیستی انگاشتنی می‌خواهد ورنه آن رنگ ندارم که به پرواز رسد
خاکساری اثر چون و چرا نپسندد عجز بر هرچه زند سرمه به آواز رسد
❈۵❈
مدعی درگذر از دعوی طرز بیدل سحر مشکل که به کیفیت اعجاز رسد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۱۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مجتبی خراسانی
2016-01-26T17:03:31
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعینبیدل، میرزا عبدالقادر عظیم آبادی، پیر میکدۀ سخندانی و افلاطون خم نشین یونان معانی است. که را قدرت که به طرزتراشی او تواند رسید. و که را طاقت که کمان بازوی او تواند کشید.چنانچه خود جرس دعوی می جنباند:مدعی، در گذر از دعوی طرز بیدل/سحر، مشکل که به کیفیت اعجاز رسد