بیدل دهلوی:سحر طلوع گل دعا که مراد اهل همم رسد دلسرد مردهٔ حرص را همه دود آه و الم رسد
❈۱❈
سحر طلوع گل دعا که مراد اهل همم رسد
دلسرد مردهٔ حرص را همه دود آه و الم رسد
هوس حلاوه حرص و کد سحر و گل دگر آورد
که دم وداع حواس کس کمر و کلاه و علم رسد
❈۲❈
دل طامع و گلهٔ عطا، دم گرم و سرد سوالها
که دهد مراد گدا مگر مدد دوام کرم رسد
سر حرص و مصدر دردسر مسراگلگهر دگر
که هلاک حاصل مال را همه دم ملال درم رسد
❈۳❈
سر و کار عالم مرده دم هوس مطالعه کرد کم
که علوّ گرد هوا علم همه در سواد عدم رسد
دل ساده ی هوس و هوا همه را مسلم مدعا
ره دور گرد امل اگر گره آورد گهرم رسد
که دهد مصالح کام دل که دمد دگر گل طالعم
سحر اردمد رمد آورد عسل ار دهدهمهسمرسد
سحر اردمد رمد آورد عسل ار دهدهمهسمرسد
رگ و هم علم و عمل گسل، مگسل حلاوه درد دل
که مراد اگرهمهدلرسددلدردوحوصلهکم رسد
که مراد اگرهمهدلرسددلدردوحوصلهکم رسد
رمطور مصرعبیدلم، دمو دود سلسلهام رسا
کمک دو عالم امل دمد که سراسر علمم رسد
کمک دو عالم امل دمد که سراسر علمم رسد
کامنت ها