گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:زشوخی چشم من‌تاکی به روی غیرواباشد نگه باید به خود پیچد اگرصاحب حیا باشد

❈۱❈
زشوخی چشم من‌تاکی به روی غیرواباشد نگه باید به خود پیچد اگرصاحب حیا باشد
تصور می‌تپد در خون تحیر می‌شود مجنون
چه ظلم است اینکه‌ کس دور از تو با خو‌د آشنا باشد
ازبن خاک فنا تاکی فریب زندگی خوردن که دارد دست شستن‌ گر همه آب بقا باشد
❈۲❈
سراغ جلوه‌ای در خلوت دل می‌دهد شوقم غریبم خانهٔ آیینه می‌پرسم‌کجا باشد
ندارد عزم صادق انفعال هرزه جولانی به اندوه‌کجی خون شو اگر تیرت خطا باشد
❈۳❈
مژه هرجا بهم یابی نگاهی خفته است آنجا نه‌شامت بی‌سحر جوشد نه‌زنگت‌بی‌صفا باشد
چه امکانست خم بردارد از بنیاد عجز من اگر زیر بغل چون تار چنگم صد عصا باشد
❈۴❈
ز بس چون‌گل تنک‌کردند برک عشرت ما را اگر رنگی پر افشاند شکست ‌کار ما باشد
به غیر از ناله سامانی ندارد خانهٔ وحشت کمان حلقهٔ زنجیر ما تیرش صدا باشد
❈۵❈
ندارد هیچکس آگاهی از سعی ‌گداز من همان بیرنگ می‌سوزد نفس درهرکجا باشد
پی هر آه از خود رفته دارم قاصد اشکی سحر هر سو خرامد چشم شبنم در قفا باشد
❈۶❈
تامل‌کن چه مغرور اقامت مانده‌ای بیدل مبادا در نگین نامی‌که داری نقش پا باشد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۱۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها