گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تغافل‌چه‌خجلت‌به‌خود چیده‌باشد که آن نازنین سوی ما دیده باشد

❈۱❈
تغافل‌چه‌خجلت‌به‌خود چیده‌باشد که آن نازنین سوی ما دیده باشد
حنابی‌ست رنگ بهار سرشکم بدانم به پای که غلتیده باشد
❈۲❈
طرب مفت دل‌گرهمه صبح شبنم زگل کردن گریه خندیده باشد
به اظهار هستی مشو داغ خجلت همان به‌ که این عیب پوشیده باشد
❈۳❈
ندانم دل از درس موهوم هستی چه فهمیده باشدکه فهمیده باشد
چو موج گهر به‌ که از شرم دریا نگاه تو در دیده پیچیده باشد
❈۴❈
بجوشد دل گرم با جسم خاکی اگر باده با شیشه جوشیده باشد
من و یأس مطلب‌، دل و آه حسرت دعا گو اثر می‌پرستیده باشد
❈۵❈
نفس‌ساز‌ی آهنگ جمعیتت‌کو سحر گرد اجزای پاشیده باشد
درین ‌دشت وحشت من آن‌ گردبادم که سر تا قدم دامن چیده باشد
❈۶❈
حیاپرور آستان نیازت دلی داشتم آب گردیده باشد
گر بیدل ما دهد عرض هستی به خواب عدم حیرتی دیده باشد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عمر شیردل
2016-04-06T17:52:22
در بیت آخر الف سهوا" از چاپ مانده و باید "اگر بیدل ما..." نوشته شود.
س
2017-04-21T22:47:43
بیت دوم:حنایی**ندانم**بیت آخر:اگر**