بیدل دهلوی:بیسخن باید شنیدن چون نگین نام مرا زخم دل چندین زبان دادهست پیغام مرا
❈۱❈
بیسخن باید شنیدن چون نگین نام مرا
زخم دل چندین زبان دادهست پیغام مرا
بینشانی مقصدم اما سراغ ما و من
جامهای دارد که پوشیدهست احرام مرا
❈۲❈
عمرها شد در فضای بینشان پر میزنم
آشیان در عالم عنقاست اوهام مرا
در غبارگردش رنگم خرام نازکیست؟
اندکی از خویش رو تا بشمری گام مرا
❈۳❈
پردهٔچشممبهبرق حسرتدیدارسوخت
انتظار آخر مقشرکرد بادام مرا
قدردان فرصت ساز تماشایم چو شمع
جز غم آغاز داغی نیست انجام مرا
❈۴❈
اوجاقبالم حضوپکنفس راحتبس است
سایهٔ دیوار دارد در بغل بام مرا
از سواد فقرگرد سرمه رنگ آوردهام
چشم اگر داری چراغ خانهکن شام مرا
❈۵❈
نشکند رنگیکهگلزاری نپردازد ز من
کلک نقاش است ساقیگردش جام مرا
حلقهٔ چشمی به راه انتظار افکندهام
پر میفشان ای مژه تا نگسلی دام مرا
❈۶❈
قاصد حسرت نصیبان وفا پیداستکیست
بخت برگرددکه خواند بر تو پیغام مرا
چارهٔ سودای من بیدل ز چشم یار پرس
عشق در مغز جنون پرورده بادام مرا
کامنت ها