گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:قاصد به حیرت‌کن ادا تمهید پیغام مرا کز من نمی‌ماند نشان گر می‌بری نام مرا

❈۱❈
قاصد به حیرت‌کن ادا تمهید پیغام مرا کز من نمی‌ماند نشان گر می‌بری نام مرا
حرفی‌ست نیرنگ بقا، نشنیده‌گیر این ماجرا می نیست جز رنگ صداگر بشکنی جام‌مرا
❈۲❈
دارم ز سامان الست اول‌گداز آخر شکست یک شیشه باید نقش بست آغاز وانجام مرا
هرچند تا عنقا رسی براوج همت نارسی از خود برآتا وارسی‌کیفیت بام مرا
❈۳❈
چون شمع‌گر وامانده‌م صد اشک محمل رانده‌ام رو سبحه‌گیر از آبله تا بشمری گام مرا
برق حقیقت شعله زن آنگه دماغ ما ومن ناپخته باید سوختن اندیشهٔ خام مرا
❈۴❈
گردون‌که داغش باد مه‌، تا نشکند صبحم‌کله در پردهٔ روز سیه می‌پرورد شام مرا
بر بوی صید رحمتی دارم سجود خجلتی یک دانه نتون یافتن غیر ز عرق دام مرا
❈۵❈
چشمی‌که شد حیران او برگل نمی‌آید فرو آن سوی باغ رنگ و بو نخلی‌ست بادام مرا
بیدل زکلکم می‌چکد آب حیات نیک و بد خضر است اگرکس می‌خورد امروز دشنام مرا

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

پارسا د
2020-05-25T19:34:23
به بهچون شمع گر وامانده‌ام، صداشک‌محمل رانده‌امرو سبحه گیر از آبله تا بشمری گام مرا
گنگِ خواب دیده
2023-06-19T04:51:44.7954109
هرچند تا عنقا رسی، بر اوج همت نارسی! از خود "برا" تا وارسی کیفیت بام مرا.....(((:  
گنگِ خواب دیده
2023-06-19T04:53:24.0460885
چشمی که شد حیران او بر گل نمی آید فرو آن سوی باغ رنگ و بو نخلی است بادام مرا.....!   چقدر جالب:) بخصوص این قسمت آخرش... بادام یعنی همون چشم و یه مراعات جالب با نخل ایجاد میکنه. ایول.