گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل خاک سر کوی وفا شد چه بجا شد سر در ره تیغ تو فدا شد چه بجا شد

❈۱❈
دل خاک سر کوی وفا شد چه بجا شد سر در ره تیغ تو فدا شد چه بجا شد
اشکم‌ که دلی داشت‌ گره بر سر مژگان درکوی تو از دیده جدا شد چه بجا شد
❈۲❈
ما را به بساطی‌که توچون فتنه نشستی برخاستن ازخویش عصا شد چه بجا شد
چون سایه به خاک قدمت جبههٔ ما را یک سجده ‌به صد شکر ادا شد چه بجا شد
❈۳❈
این دیده‌ که حسرتکده شوق تماشاست ای خوش‌ نگهان جای شما شد چه بجا شد
از حسرت دیدار تو اشک هوس‌ آلود امشب نگه چشم حیا شد چه بجا شد
❈۴❈
چشمت به غلط سوی دل انداخت نگاهی‌ تیری‌که ازان شست خطا شد چه بجا شد
بر صفحهٔ روی تو زکلک ید تقدیر خط سیه انگشت‌نما شد چه بجا شد
❈۵❈
در بزم تو آخر نگه شعله عنانم چون شمع زاشک آبله پا شد چه بجاشد
لخت جگری بر سر هر اشک فشاندیم حق نمک گریه ادا شد چه بجا شد
❈۶❈
گردی‌که به امید تو دادیم به بادش آرایش صد دست دعا شد چه بجا شد
چون سایه سر راه دو رنگی نگرفتیم روز سیه ما شب‌ ما شد چه بجا شد
❈۷❈
زین یکدو نفس عمر میان من و دلدار گیرم ‌که اداهای بجا شد چه بجا شد
بیدل هوس نشئهٔ آوارگیی داشت چون اشگ‌کنون بی‌سر وپا شد چه بجا شد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها