گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:روز سیهم سایه صفت جزو بدن شد آسوده شو ای آینه زنگار کهن شد

❈۱❈
روز سیهم سایه صفت جزو بدن شد آسوده شو ای آینه زنگار کهن شد
شبنم به چه امید برد صرفهٔ ایجاد چشمی که گشودم عرق خجلت من شد
❈۲❈
نشکافتم آخر ره تحقیق‌گریبان فرصت نفسی داشت‌که پامال سخن شد
تدبیر، علاج مرض ذاتی‌کس نیست از شیشه شدن سنگ همان توبه‌شکن شد
❈۳❈
حیرت نپسندید ز ما گرم نگاهی بردیم در آن بزم چراغی‌ که لگن شد
تنزیه ز آگاهی ما گشت‌ کدورت جان بود که در فکر خود افتاد و بدن شد
❈۴❈
جز یأس ز لاف من و ما هیچ نبردیم تار نفس از بسکه جنون یافت ‌کفن شد
شب در خم اندیشه‌ ی ‌گیسوی تو بودم فکرم گرهی خورد که یک نافه ختن شد
❈۵❈
چون اشک به همواری ازین دشت‌ گذشتم لغزیدن پا راه مرا مهره زدن شد
گرد ره غربت چقدر سعی وفا دشت خاکم به سرافشاند به حدی‌که وطن شد
❈۶❈
بیدل اثری برده‌ای از یاد خرامش طاووس برون آگه خیال تو چمن شد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۴۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

گنجورخوان
2016-02-13T00:39:59
چقدر اشعار بیدل محزون است