گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:عید است غبار سر راه تو توان شد قربانی قربان نگاه تو توان شد

❈۱❈
عید است غبار سر راه تو توان شد قربانی قربان نگاه تو توان شد
امید شهید دم شمشیر غروری‌ست بسمل ز خم طرف ‌کلاه تو توان شد
❈۲❈
باید همه تن دل شد و آشفت و جنون‌کرد تا محرم‌ گیسوی سیاه تو توان شد
تسلیم ز آفات جهان باک ندارد در جیب خودم محو پناه تو توان شد
❈۳❈
ای خاک خرامت گل فردوس‌ به دامن کو بخت ‌که پامال گیاه تو توان شد
سهل است شفاعتگری جرم دو عالم گر قابل یک ذره ‌گناه تو توان شد
❈۴❈
بیدل دل ما طاقت آیات ندارد تاکی هدف ناوک آه تو توان شد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر
2020-07-31T09:58:35
جَیب: گریبان. یعنی وقتی سر در گریبان میکنم گویا در پناه تو محو میشوم.خاک خَرامت: خاک ناز و زیبا و عشوه گرت. یعنی وقتی راه میروی خاکی که از راه رفتنت بر میخیزد چقدر عشوه و ناز و دلبری دارد. این خاکی که بر میخیزد را میتوانم مانند گلهای بهشتی در دامن خود جمع کنم. ای کاش خوش بخت و اقبال بودم و زیر پای گیاهی که از راه رفتنت جان میگرفت و سر بر میآورد قرار میگرفتم و له میشدم. قابل یک ذره گناه تو: یعنی گناه من یک ذره دوست داشتن تو و گرفتار تو شدن است. یعنی اگر کسی گناهش این باشد که یک ذره گرفتار تو و دوست داشتن تو باشد تمام جرم و گناه دو عالم را هم داشته باشد به راحتی شفاعت میشود. ناوک: تیر. یعنی تا کی آه کشیدن برای تو مثل تیری بر جان من بنشیند.