گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:عالم همه زین میکده بیهوش برآمد چون باده ز خم بیخبر از جوش برآمد

❈۱❈
عالم همه زین میکده بیهوش برآمد چون باده ز خم بیخبر از جوش برآمد
چندانکه گشودیم سر دیگ تسلی سرپوش دگر از ته سرپوش برآمد
❈۲❈
حرفی به زبان آمده صد جلدکتاب‌ست عنقا به خیال که فراموش برآمد
ای بیخبران چارهٔ فرمان ازل نیست آهی‌که دل امروز کشد دوش برآمد
❈۳❈
بی‌مطلبی آینه‌، جمعیت دلهاست موج‌گهر از عالم آغوش برآمد
کیفیت مو داشت‌ گل شیب و شبابت پیش ازکفن این جلوه سیه‌پوش برآمد
❈۴❈
این دیر خرابات خیالی‌ست که اینجا تا شعلهٔ جواله قدح‌نوش برآمد
دون‌طبع همان منفعل عرض بزرگی‌ست دستار نمود آبله پاپوش برآمد
❈۵❈
بر منظر معنی‌که ز اوهام بلندست نتوان به خیالات هوس ‌گوش برآمد
صد مرحله طی‌کرد خرد در طلب اما آخرپی ما آن طرف هوش برآمد
❈۶❈
از نغمهٔ تحقیق صدایی نشنیدیم فریاد که ساز همه خاموش برآمد
دیدیم همین هستی ما زحمت ما بود سر آخر کار آبلهٔ دوش برآمد
❈۷❈
بیدل مثل کهنهٔ افسانهٔ هستی زین گوش درون رفت و از آن گوش برآمد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علیرضا طاهری
2022-08-27T08:19:36.9003442
عنقا به خیال که فراموش برآمد. آیا وزن این مصرع اشکال ندارد ؟ آیا کلمه خیال نباید "خیالش" یا "خیالی"  باشد؟