گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:فالی از داغ زدم دل چمن‌آیین آمد ورق ‌لاله‌ به‌ یک نقطه چه ‌رنگین ‌آمد

❈۱❈
فالی از داغ زدم دل چمن‌آیین آمد ورق ‌لاله‌ به‌ یک نقطه چه ‌رنگین ‌آمد
جرأت سعی‌، دماغ تپش‌آرایی کیست پای خوابیدهٔ ما آبله بالین آمد
❈۲❈
چون دو ابرو که نفس سوختهٔ ربط همند تیغ او زخم مرا مصرع تضمین آمد
عافیت می‌طلبی بگذر از اندیشهٔ جاه شمع را آفت سر افسر زرین آمد
❈۳❈
تلخکامی‌ست ز درک من و ما حاصل‌ کوش بی‌حلاوت بود آن‌کس‌ که سخن‌چین آمد
صفحهٔ سادهٔ هستی رقم غیر نداشت هرکه شد محرم این آینه خودبین آمد
❈۴❈
سایه از جلوهٔ خورشید چه اظهار کند رفتم از خویش ندانم به چه آیین آمد
هرکسی در خور خود نشئهٔ راحت دارد خار پا را ز گل آبله بالین آمد
❈۵❈
در خزان غوطه زن و عرض بهاری دریاب عالمی رفت به بیرنگی و رنگین آمد
صبر کردیم و به وصلی نرسیدیم افسوس دامن ما ته سنگ از دل سنگین آمد
❈۶❈
بیدل از عجز طلب صید فراغت داریم سایه را بخت نگون طرهٔ مشکین آمد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

گنگِ خواب دیده
2023-06-21T15:08:03.2047376
عافیت می‌طلبی بگذر از اندیشه‌ی جاه صبر کردیم و به وصلی نرسیدیم افسوس.