گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:رفتیم و داغ ما به دل روزگار ماند خاکستری ز قافلهٔ اعتبار ماند

❈۱❈
رفتیم و داغ ما به دل روزگار ماند خاکستری ز قافلهٔ اعتبار ماند
از ما به خاک وادی الفت سواد عشق هرجا شکست آبله دل یادگار ماند
❈۲❈
دل را تپیدن از سرکوی تو برنداشت این‌گوهر آب‌گشت و همان خاکسار ماند
وضع حیاست دامن فانوس عافیت از ضبط خود چراغ ‌گهر در حصار ماند
❈۳❈
مفت نشاط هیچ اگر فقر و گر غنا دستی نداشتم که بگویم ز کار ماند
زنهار خو مکن به‌گرانجانی آنقدر شد سنگ ناله‌ای که درین ‌کوهسار ماند
❈۴❈
فرصت نماند و دل به تپش همعنان هنوز آهو گذشت و شوخی رقص غبار ماند
هرجا نفس به شعلهٔ تحقیق سوختیم کهسار بر صدا زد و مشتی شرار ماند
❈۵❈
پیری سراغ وحشت عمر گذشته بود مزدور رفت دوش هوس زیر بار ماند
نگذاشت حیرتم که گلی چینم از وصال از جلوه تا نگاه یک آغوش‌وار ماند
❈۶❈
خودداری‌ام به عقدهٔ محرومی آرمید در بحر نیز گوهر من برکنار ماند
مژگان ز دیده قطع تعلق نمی کند مشت غبار من به ره انتظار ماند
❈۷❈
بیدل ز شعله‌ای که نفس برق ناز داشت داغی چو شمع کشته به لوح مزار ماند

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۲۹۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها