گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:آب و رنگ عبرتی صرف بهارم‌ کرده‌اند پنجهٔ افسوسم از سودن نگارم ‌کرده‌اند

❈۱❈
آب و رنگ عبرتی صرف بهارم‌ کرده‌اند پنجهٔ افسوسم از سودن نگارم ‌کرده‌اند
عالم غفلت نگردد پرده تسخیر من عبرتم در دیده بینا شکارم کرده‌اند
❈۲❈
گرد جولانم برون ازپردهٔ افسردگی‌ست نالهٔ شوقم چه شدگر نی سوارم‌کرده اند
زین سرشکی چند کز یادت به مژگان بسته‌ام دستگاه صد چراغان انتظارم کرده‌اند
❈۳❈
روزگارسوختنها خوش‌ که در دشت جنون هر کجا برقی‌ست نذر مشت خارم ‌کرده‌اند
تا نسیمی می‌وزد عریانی‌ام‌گل‌کرده است آتشم‌، خاکستری را پرده‌دارم کرده‌اند
❈۴❈
بر که بندم تهمت دانش‌ که جمعی بیخرد تردماغیهای مجنون اعتبارم کرده‌اند
سخت‌ دشوار است چون ‌آیینه‌ خود را یافتن عالمی را در سراغ خود دچارم کرده‌اند
❈۵❈
پرفشانیهای چندین ناله‌ام اما چه سود از دل افسرده جزو کوهسارم کرده‌اند
محملم در قطرگی آرایش صد موج داشت تا شدم ‌گوهر به دوش خویش بارم ‌کرده‌اند
❈۶❈
نیست بید‌ل وضع من افسانه‌ساز دردسر همچو خاموشی شرات بیخمارم کرده‌اند

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

shakaib Salik
2012-01-30T19:38:44
در بیت آخر کلمه شرات معنی نمی دهد و این اشتباه تایپی است،به یقین باید اصل آن شراب باشد نیست بید‌ل وضع من افسانه‌ساز دردسر همچو خاموشی شراّب بیخمارم کرده‌اند بیدل