گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:در عشق آنکه قابل دردش ندیده‌اند حیزی‌ست کز قلمرو مردش ندید‌ه اند

❈۱❈
در عشق آنکه قابل دردش ندیده‌اند حیزی‌ست کز قلمرو مردش ندید‌ه اند
گل ها که بر نسیم بهار است نازشان از باد مهرگان دم سردش ندیده‌اند
❈۲❈
خلقی خیال باز فریبند زیر چرخ خال زیاد تختهٔ نردش ندیده‌اند
وامانده‌اند خلق به پیچ و خم حسد کیفیت حقیقت فردش ندیده‌اند
❈۳❈
بر سایه بسته‌اند حریفان غبار عجز جولان کوه و دشت نوردش ندیده‌اند
سامان نوبهار گلستان ما و من رنگ پریده‌ای‌ست که گردش ندیده‌اند
❈۴❈
از گاو آسمان چه تمتع برد کسی شیر سفید و روغن زردش ندیده‌اند
ای بی‌خبر، ز شکوه ی‌گردون به شرم‌کوش آخر ترا حریف نبردش ندیده‌اند
❈۵❈
بیدل درین بساط تماشاییان وهم از دل چه دیده‌اند که دردش ندیده‌اند

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۳۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها