بیدل دهلوی:الهی پارهای تمکین رم وحشی نگاهان را به قدر آرزوی ما شکستیکجکلاهان را
❈۱❈
الهی پارهای تمکین رم وحشی نگاهان را
به قدر آرزوی ما شکستیکجکلاهان را
بهمحشرگر چنین باشد هجوم حیرت قاتل
چو مژگان بر قفا یابند دست دادخواهان را
❈۲❈
چهامکان است خاک ما نظرگاه بتان گردد
فریب سرمهنتوان داداینمژگان سیاهانرا
رعونت مشکل استاز مزرع ما سربرون آرد
که پامالی بود بالیدن این عاجزگیاهان را
❈۳❈
گواهی چون خموشی نیست بر معمورهٔ دلها
سواد دلگشایی سرمه بس باشد صفاهان را
زشوخیهای جرمخویش میترسمکهدر محشر
شکست دل به حرف آرد زبان بیگناهان را
❈۴❈
توان زد بیتأمل صد زمین و آسمان برهم
کف افسوس اگر باشد ندامت دستگاهان را
نشانها نقش بر آب است در معمورهٔ امکان
نگین بیهوده در زنجیر دارد نام شاهان را
❈۵❈
درینگلشنکهٔکسر رنگتکلیف هوسدارد
مژه برداشتنکوهی است استغنا نگاهان را
صدایی از درایکاروان عجز میآید
که حیرت، هم به راهی میبردگمکرده راهان را
❈۶❈
مزاج فقر ما باگرم وسرد الفت نمیگیرد
هوایی نیست بیدل سرزمین بیکلاهان را
کامنت ها