گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل پا شکسته حق طلب‌، به رهت چگونه ادا کند که چو موج‌،‌ گوهرش از ادب‌، ندویدن آبله‌پا کند

دل پا شکسته حق طلب‌، به رهت چگونه ادا کند
که چو موج‌،‌ گوهرش از ادب‌، ندویدن آبله‌پا کند
❈۱❈
نفس رمیده گر از خودم نشود کفیل برآمدن چو سحر دماغ طرب هوس به چه بام کسب هوا کند
مشنو ز ساز گدای من به جز این ترانه نوای من
که غبار بی‌سر و پای من به رهت نشسته دعا کند
به جهان عشوه چو بوی‌ گل نخوری فریب شکفتگی که به بیم غنچه تبسمت ز هزار پرده جدا کند
نه به دیده‌ها ز عیان اثر نه به‌ گوشها ز بیان خبر
به‌ گشاد روزن بام و در،‌ کسی از کسی چه حیا کند
❈۲❈
نشود مقلد راز دل به هوس محقق مستقل ز غرور اگر همه ناوکت به نشان رسدکه خطاکند
به هزار پیچ و خم هوس‌ گره است سلسلهٔ نفس
چقدر طبیعت ازین و آن‌ گسلدکه رشته ‌رسا کند
به غبار قافلهٔ عدم بروآنقدرکه ز خود روی نشده است گم دل عاقلی که تلاش بانگ درا کند
❈۳❈
شود آب انجمن حیا به فسوس دست مروتت که دفی به آن همه بیحسی ز طپانچهٔ تو صدا کند
رگ خواب راحت عاجزان مگشا به نشتر امتحان
که به‌پهلوبت ستم است اگر نی بورس‌با مژه واکند
کف دست سوده به یکدگر چمن طراوت بیدلی که ز صد بهار گل اکتفا به همین دو برگ حنا کند

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۴۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

rezasafari
2019-12-09T00:10:56
به نظر در بیت آخر؛ نی بوریا مژه واکند درست باشد