گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:وهم بلند وپست جاه چند دلت سیه‌کند گر گذری ز بام و در سایه بساط ته ‌کند

❈۱❈
وهم بلند وپست جاه چند دلت سیه‌کند گر گذری ز بام و در سایه بساط ته ‌کند
رفع غبار وهم و ظن آن همه‌کذب داشته‌ست یک مژه‌ گر به هم خورد نقش جهان تبه‌کند
❈۲❈
داد نشان میکشان‌گر ندهد سپهر دون جام پر و تهی همان‌ کار هلال و مه‌ کند
جمع شدن به جیب خویش مغتنم نفس شمار یک ‌گره است شش جهت‌ کس به دل ‌که ره‌ کند
❈۳❈
شمع به حسرت فنا تا به سحر درآتش است کاش نسیم دامنی بیگه ما پگه‌ کند
محو صفای شوق باش تا به طربگه حضور سیر هزار رنگ ‌گل آینه بی‌نگه ‌کند
❈۴❈
طبع فضول ظالم است دادش از انفعال خواه خجلت اگر زند به سنگ روی عرق سیه‌ کند
در طلب‌غنا چو شمع‌جبهه به عجز سودن است آبله‌ بشکند به پا تا سر ما کله‌ کند
❈۵❈
بعد تهی شدن ز خویش واشدنت چه فایده شرم کن از حساب اگر، صفر، یک تو، ده‌ کند
غیر توقع‌ کرم هیچ نداشت زندگی فال وجود زد عدم تا دو نفس نگه‌ کند
❈۶❈
گر نه به عرض مدعا خاک در فنا شود بیدل ناامید ما رو به چه بارگه‌ کند

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۴۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها