گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:زین باغ بسکه بی‌ثمری آشکاربود دست دعای ما همه برگ چنار بود

❈۱❈
زین باغ بسکه بی‌ثمری آشکاربود دست دعای ما همه برگ چنار بود
دفدیم مغزل فلک و سحر بافی‌اش یک رفت وآمد نفسش پود وتار بود
❈۲❈
خلقی به‌کارگاه جسد عرضه داد و رفت ما و منی‌ که دود چراغ مزار بود
سیر بهار عمر نمودیم ازین چمن با هر نفس وداع گلی یادگار بود
❈۳❈
دلها سموم‌پرور افسون حیرتند در زلف یار شانهٔ دندان مار بود
هرگل درتن بهار ‌چمن‌ساز حیرتیست چشم‌ که باز شد که نه با او دچار بود
❈۴❈
ما غافلان تظلم حرمان‌ کجا بریم حسن آشکار و آینه در زنگبار بود
تکلیف هستی‌ام همه خواب بهار داشت دیوار اوفتاده به سر سایه‌وار بود
❈۵❈
تنها نه من ز درد دل افتاده‌ام به خاک بر دوش‌ کوه نیز همین شیشه‌بار بود
عجزم به ناله شور قیامت بلندکرد بر خود نچیدنم علم کوهسار بود
❈۶❈
جز کلفت نظر نشد از دهر آشکار افشاندم این ورق همه خطها غبار بود
جیبم به چاک داد جنون شکفتگی دلتنگیم چو غنچه عجب جامه‌وار بود
❈۷❈
پر دور گردماند ز غیرت غبار من دست بریدهٔ که به دامان یار بود
جهدی نکردم و به فسردن ‌گذشت عمر در پای همت آبله‌ام آ کار بود
❈۸❈
بیدل به ما و تو چه رسد ناز آگهی در عالمی که حسن هم آیینه‌دار بود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۴۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
2020-07-20T03:38:11
بیت دوم مصرع اولدفدیم اشتباه استدیدیم