گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:شب‌که وصل آغوش‌پرداز دل دیوانه بود از هجوم زخم شوق آیینهٔ ما شانه بود

❈۱❈
شب‌که وصل آغوش‌پرداز دل دیوانه بود از هجوم زخم شوق آیینهٔ ما شانه بود
عشق‌می‌جوشید هرجاگرد شوخی‌داشت‌حسن رنگ شمع از پرفشانی عالم پروانه بود
❈۲❈
یاد آن عیشی‌که از رنگینی بیداد عشق سیل در ویرانهٔ من باده در پیمانه بود
از محیط ما و من توفان‌کثرت اعتبار نه صدف‌گل‌کرد اماگوهر یکدانه بود
❈۳❈
از تپیدنهای دل رنگ دو عالم ربختند هر کجا دیدم بنایی گرد این ویرانه بود
راز دل از وسعت مشرب به رسوایی‌کشید دامن صحرا گریبان چاکی دیوانه بود
❈۴❈
خانه وبرانی به روی آتش من آب ریخت سوختنها داشتم چون شمع با‌ کاشانه بود
جرم آزادیست‌کر نشناخت ما را هیچکس معنی بیرنگ ما از لفظ پر بیگانه بود
❈۵❈
عالمی را سعی ما و من به خاموشی رساند بهر خواب مرگ شور زندگی افسانه بود
اختلاط خلق جز ژولیدگی صورت نبست هر دو عالم پیچش یک گیسوی بی‌شانه بود
❈۶❈
چشم‌لطف‌از سخت‌رویان‌داشتن بی‌دانشی‌ست سنگ در هرجا نمایان‌گشت آتشخانه بود
دوش حیرانم چه می‌پیمود اشک از بیخودی کز مژه تا خاک کویش لغزش مستانه بود
❈۷❈
مفت سامان ادب کز جلوه غافل می‌روبم چشم واکردن دلیل وضع گستاخانه بود
هرکجا رفتیم سیر خلوت دل داشتیم بیدل‌آ‌غوش فلک هم روزنی زین خانه بود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۵۱۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها