گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:با ما نه نم اشکی ونی چشم تری بود لبریز خیال توگداز جگری بود

❈۱❈
با ما نه نم اشکی ونی چشم تری بود لبریز خیال توگداز جگری بود
افسوس که دامان هوایی نگرفتیم خاکستر ما قابل عرض سحری بود
❈۲❈
دل رنگ امیدی ندمانیدکه نشکست عبرتکده‌ام کارگه شیشه‌گری بود
چون اشک دویدیم و به جایی نرسیدیم خضرره ما لغزش بی‌پا و سری بود
❈۳❈
هر غنچه‌ که بی‌پرده شد آهی به قفس داشت این‌گلشن خون‌گشته طلسم جگری بود
کس منفعل تلخی ایام نگردید در حنظل این دشت‌گمان شکری بود
❈۴❈
دیدیم‌که بی‌وضع فنا جان نتوان برد دیوانگی آشوب و خرد دردسری بود
بی‌چشم تر اجزای فناییم چو شبنم تا دیده نمی داشت ز ما هم اثری بود
❈۵❈
دل خاک شد و عافیتی نذر هوس‌کرد این اخگر واسوخته بالین پری بود
نیک و بد عالم همه عنقاصفتانند بیدل خبر از هرکه‌ گرفتم خبری بود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۵۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها