بیدل دهلوی:عقبهای دیگر نباشد روح از تن رسته را نیست بیم سوختن دود زآتش جسته را
❈۱❈
عقبهای دیگر نباشد روح از تن رسته را
نیست بیم سوختن دود زآتش جسته را
شکوه ازگردون دلیلتنگدستیهای ماست
ناله در پرواز باشد طایر پربسته را
❈۲❈
انتظام عافیت از عالم کثرت مخواه
بیثباتاست اعتبار رنگ و بوگل دستهرا
همچوسروآزادگان را قیدالفت راستیست
خط مسطر دام باشد مصرع برجسته را
❈۳❈
از زبان چرب و نرم خلق دارم وحشی
کز دهان شیر نشناسم دهان بسته را
جوهر وارستگان مشکل اگر ماند نهان
راه در چشماستگرد بر زمین ننشسته را
❈۴❈
از شکستن دل نمیافتد ز چشم اعتبار
کس نمیخواهد ته پا شیشه بشکسته را
موج چون با یکدگر جوشیدگوهرمیشود
دل توانگفتن نفسهای به هم پیوسته را
❈۵❈
غنچهها در بستر زخم جگر آسودهاند
ای نسیم آتش مزن دلهای الفت خسته را
باکلام آبدارتکی رسد لافگهر
بیدل اینجا اعتباری نیست حرف بسته را
کامنت ها