بیدل دهلوی:در بیابانی که سعی بیخودی رهبر شود راه صد مطلب به یک لغزیدن پا، سر شود
❈۱❈
در بیابانی که سعی بیخودی رهبر شود
راه صد مطلب به یک لغزیدن پا، سر شود
جزوها در عقده ی خودداریکل غافلند
نقطه از ضبط عنان گر بگذرد دفتر شود
❈۲❈
خشکی از طبع جهان آلودگی هم محوکرد
لاف چشم تر توان زد دامنی گر تر شود
گر همه گوهر بود نومیدیست افسردگی
از گرانباری مبادا کشتیام لنگر شود
❈۳❈
فال آسودن ندارد خودگدازیهای من
جمله پرواز است آن آتش که خاکستر شود
عقدهٔ کارت دلیل اعتبار دیگر است
شاخ گل چون غنچه آرد رشتهٔ گوهر شود
❈۴❈
بر شکست هر زیان تعمیر سودی بستهاند
فربهی وقف غناگر آرزو لاغر شود
چاره نتواند نهفتن راز ما خونیندلان
زخم گل از بخیهٔ شبنم نمایانتر شود
❈۵❈
خاک حسرت برده ای دارمکه مانند جرس
ناله پیماید بهجای باده، گر ساغر شود
صاحب آیینه نتوان گشت بیقطع نفس
بگذرد از زندگی تا .خضر، اسکندر شود
❈۶❈
وضع همواری ز ابنای زمان مطلوب ماست
آدمیتگر نباشد هر که خواهد خر شود
بیدل آسان نیست کسب اعتبارات جهان
سخت افسردن بهخود بنددکه خاکی زر شود
کامنت ها