بیدل دهلوی:گر خیالگردش چشم توام رهبر شود چون قدح هر نقش پایم عالم دیگر شود
❈۱❈
گر خیالگردش چشم توام رهبر شود
چون قدح هر نقش پایم عالم دیگر شود
سیل بیتاب مرا یارب نپیوندی به بحر
ترسم این جزو تپیدن مایهٔ گوهر شود
❈۲❈
عزت ترک تجمّل ازکرم افزونترست
سر به گردون میفرازد نخل چون بیبر شود
گوهر ما را همان شرم است زندان ابد
از گشایش دست میشوید گره چون تر شود
❈۳❈
تنپرستان هم مقیم آشیان معنیاند
مرغ اگر در تنگنای بیضه صاحب پر شود
تیغ موجی برسرت ننوشت تعمیر محیط
ای حباب بیسر و پا خانهات ابتر شود
❈۴❈
نیست آسان میکشیهای بهشت عافیت
فرصتی باید که دل خون گردد و کوثر شود
عافیتها درکمین حسرت واماندگیست
صبر کن ای شعله تا سعی تو خاکستر شود
❈۵❈
از ره تقوا نگشتی محرم سر منزلی
بعد از این بر گمرهی زن کاش راهی سر شود
نیست جز اشک ندامت در محیط روزگار
آنقدر آبی که چشم آرزویی تر شود
❈۶❈
شوخی یأسم همان ناموس اظهار است و بس
آه میبالد اگر مطلب نفسپرور شود
حسن سرشار طلب بیدل تماشاکردنیست
گر سواد موج می خط لب ساغر شود
کامنت ها