بیدل دهلوی:خودسر هوازده را شرم رهنمون نشود تا به داغ پا ننهد شعلهسرنگون نشود
❈۱❈
خودسر هوازده را شرم رهنمون نشود
تا به داغ پا ننهد شعلهسرنگون نشود
از عدم نجسته برون هرزه میتپیم به خون
مغز هوش در سر کس، مایهٔ جنون نشود
❈۲❈
در مزاج اهل جهان صد تناسخ است نهان
طفل شیر اگر نخورد خون دوباره خون نشود
موج از شکست سری یافت اعتبار گهر
تا غرور کم نکنیآبروفزون نشود
❈۳❈
صرفهٔ بقا نبردکس به دستگاه هوس
خانههای سوخته را خار و خس ستون نشود
عشق بینیاز ز نومیدی کسیش چه غم
یک دوتیشه جانکنیت درد بستون نشود
❈۴❈
فرصتگذشته چسان تاختن دهد به عنان
اینقدر بفهم و بدان آن زمان کنون نشود
قدردانی همهکس تنن اداگواه تو بس
کز لب تو نام حیا بیعرق برون نشود
❈۵❈
نفس خیرهسر به خطا مایل است در همه جا
ایمنی ز لغزش اگر مرکبت حرون نشود
بیدل از درشتی خو مشکل است رستن تو
تابهآتششنبریسنگآبگوننشود
کامنت ها