بیدل دهلوی:خیال چشمکه ساغر به چنگ میآید که عالمی به نظرشیشه رنگ میآید
❈۱❈
خیال چشمکه ساغر به چنگ میآید
که عالمی به نظرشیشه رنگ میآید
به حیرتم چو نفس قاصد چه مکتوبم
که رفتنم همه جا بی درنگ میآید
❈۲❈
کجا روم که چو اشکم به هر قدم زدنی
هزار قافلهٔ عذر لنگ میآید
چه همت است که نازد کسی به ترک هوس
مرا گذشتن ازین نام ننگ میآید
❈۳❈
دل از فریب صفا جمعکن که آخرکار
ز آب آینهها زیر زنگ میآید
به گمرهی زن و از منت خیال برآ
که خضر نیز ز صحرای بنگ میآید
❈۴❈
غبار دل ز پر افشانی نفس درباب
که هرچه هست درین خانه تنگ میآید
اعانت ضعفا مایهٔ ظفر گیرید
پر شکسته به کار خدنگ میآید
❈۵❈
خموش باش که تا دم زنی درین کهسار
هزار شیشه به پای ترنگ میآید
به هر نگین که نهی گوش و فهم نام کنی
صدای کوفتن سر به سنگ میآید
❈۶❈
ز خود به یاد نگاهکه میروی بیدل
که از غبار تو بوی فرنگ میآید
کامنت ها