بیدل دهلوی:جوش اشکیم وشکست آیینهدار است اینجا رقص هستی همهدم شیشه سوار است اینجا
❈۱❈
جوش اشکیم وشکست آیینهدار است اینجا
رقص هستی همهدم شیشه سوار است اینجا
عرصهٔ شوخی ما گوشهٔ ناپیداییست
هرکه روتافت به آیینه دچار است اینجا
❈۲❈
عافیت چشم ز جمعیت اسباب مدار
هرقدر ساغر و میناست خمار است اینجا
به غرور من وماکلفت دلها مپسند
ای جنون تاز نفس آینه زار است اینجا
❈۳❈
نفی خود میکنم اثبات برون میآید
تا بهکی رنگ توان باخت بهار استاینجا
هرچه آید به نظر آن طرفش موهوم است
روز شب صورت پشت و رخکار است اینجا
❈۴❈
سایهام باکه دهم عرضه سیهبختی خویش
روز هم آینهدار شب تار است اینجا
دامن چیده در این دشت تنزه دارد
خاک صیادگل از خون شکار است اینجا
❈۵❈
زندگی معبدشرمی ست چه طاعت چهگناه
عرق جبهه همان سبحه شماراستاینجا
عشق میداند و بس قدرگرانجانی من
سنگ شیرازهٔ اجزای شرار است اینجا
❈۶❈
چند بیدل به هوا دست وگریبان بودن
جیبت ازکف ندهی دامن یار استاینجا
کامنت ها