گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:چو شمع بر سرت اقبال و جاه می‌گرید به اوج قدر نخندی‌کلاه می‌گرید

❈۱❈
چو شمع بر سرت اقبال و جاه می‌گرید به اوج قدر نخندی‌کلاه می‌گرید
در آن بساط که انجام کار نومیدی‌ ست اگرگداست وگر پادشاه می‌گرید
❈۲❈
به عیش‌، خاصیت شیشه‌های می داریم که خنده بر لب ما قاه قاه می‌گرید
به امتحان وفا جبهه چشمهٔ عرق است ز شرم دعوی باطل‌گواه می‌گرید
❈۳❈
گزیرنیست شب تیره را زشمع وچراغ همیشه دیدهٔ بخت سیاه می‌گرید
چه سان رسیم به مقصدکه تا قدم زده‌ایم شکست آبله در خاک راه می‌گرید
❈۴❈
به نا امیدی دل‌کیست چشم بازکند بس است اگر مژه‌ای گاه‌گاه می‌گرید
ز شمع‌کشته شنیدم‌که صبحدم می‌گفت‌: دگر چه دیده‌ گشایم نگاه می‌گرید
❈۵❈
ترحم‌کرم‌توست بروضیع وشریف که ابر بر گل و خار و گیاه می‌گرید
کراست یادکه در بارگاه رحمت عام صواب خنده‌ کند یا گناه می‌گرید
❈۶❈
نه اشک شمعم ونی شبنم سحربیدل چه عبرتم‌ که به حال من آه می‌گرید

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۶۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها