گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:در غمت آخر به جایی‌کار بیدادم رسید کز تپیدن سرمه شد هرکس به فریادم رسید

❈۱❈
در غمت آخر به جایی‌کار بیدادم رسید کز تپیدن سرمه شد هرکس به فریادم رسید
مکتب آفاق از بس درسگاه عبرت است گوشمالی بود هر حرفی‌کز استادم رسید
❈۲❈
سینه را ازتیر و، دل را نیست از زخم سنان بی‌قدت آن آفتی کز سرو و شمشادم رسید
دامگاه شوق چون من صید محرومی نداشت ناله‌واری هم نماند از من ‌که صیادم رسید
❈۳❈
عشق ضعفی داشت تا شد با مزاجم آشنا سیل شبنم بود تا در محنت‌آبادم رسید
چون شرر داغ فنا نتوان زدود از طینتم چشم‌ زخمی بود معدومی‌ کز ایجادم رسید
❈۴❈
گریه‌گو خون شو که من از یاس مطلب سوختم تا کنم سامان آب آتش به بنیادم رسید
حسرتی در پرده نومیدی دل دشتم سوختنها چون سپند آخر به فریادم رسید
❈۵❈
یار دارد پرسش احوال دورافتادگان کو فراموشی‌که‌گویم نوبت یادم رسید
سنگ هم گر واشکافی یار می‌آید برون این صدا از بیستون و سعی فرهادم رسید
❈۶❈
قاصد شوق از کمین نارسایی ایمن است ناله‌ای دارم که در هر جا فرستادم رسید
شعلهٔ‌افسرده بیدل شهپر خاکستر است در هوایش هرکه رفت از خود به امدادم رسید

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۶۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

منصور محمدزاده
2010-11-05T13:10:09
خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید: نادرست:حسرتی در پرده نومیدی دل دشتمسوختنها چون سپند آخر به فریادم رسیددرست:حسرتی در پرده ی نومیدی دل داشتمسوختنها چون سپند آخر به فریادم رسید