گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:چه ممکن است که عاشق گل و سمن گوید مگر به یاد تو خون‌گرید و چمن‌گوید

❈۱❈
چه ممکن است که عاشق گل و سمن گوید مگر به یاد تو خون‌گرید و چمن‌گوید
زبان حیرت دیدار سخت موهوم است نفس در آینه‌ گیریم تا سخن‌ گوید
❈۲❈
به عشق عین طلب شوکه دیدهٔ یعقوب سفید ناشده سهل است پیرهن‌ گوید
تمیز کار محبت ز خویش بیخبری‌ست وفا نخواست که پروانه سوختن گوید
❈۳❈
کسی ندید درین دیر ناشناسایی برهمنی‌ که بتش نیز برهمن ‌گوید
به حرف راست نیاید پیام مشتاقان مگر تپیدن دل بی‌ لب و دهن‌ گوید
❈۴❈
زحرف و صوت به آن رنگ محو معنی باش که جان به‌ گوش خورد گرکسی بدن‌ گوید
بهانه‌جوست جنون درکمینگه عبرت مباد بیخبری حرفی از وطن ‌گوید
❈۵❈
ز لاف عشق حذرکن فسانه بسیار است چه لازم است‌کسی حرف خون شدن‌گوید
قبای ناز نیرزد به وهم عریانی که چشم از دو جهان پوشد وکفن‌گوید
❈۶❈
مآل‌کار من و ما خموشی است اینجا ز شمع می‌شنوم آنچه انجمن‌ گوید
ز بس به عشق تو گمگشتهٔ خودم بیدل به یاد خویش‌ کنم ناله هرکه من‌ گوید

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۶۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها