گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ندیدم مهربان دلهای از انصاف خالی را زحیرت برشکست رنگ بستم عجزنالی را

❈۱❈
ندیدم مهربان دلهای از انصاف خالی را زحیرت برشکست رنگ بستم عجزنالی را
فروغ‌صبح رحمت‌طالع‌است ازروی خوشخویی زچین برجبهه لعنت می‌کشد خط بد خصالی را
❈۲❈
پر پرواز آتشخانه سوز عافیت باشد زخاکستر طلب‌کن را؟ب افسرده بالی را
جهان درگرد پستی منظر جمعیتی دارد ز عبرت مغربی‌کن طاق ایوان شمالی را
❈۳❈
نظرها ذرهٔ خورشید حسنند، ای حیا رحمی مگردان محرم آن جلوه آغوش نهالی را
عیان است ازشکست رنگ ما وضع پریشانی چه لازم شانه‌کردن طرهٔ آشفته حالی را
❈۴❈
خزان اندیشی از فیض بهارت بیخبر دارد جنون تاراج مستقبل مگردان نقد حالی را
خمستان جنونم لیک ازشرم ضعیفیها نیاز چشم مستی کرده‌ام بی‌اعتدالی را
❈۵❈
تمیز خوب و زشت از فیض معنی باز می‌دارد تماشا مشربی آیینه‌کن بی‌انفعالی را
به‌این‌خجلت که‌چشمم دوراز آن درخون‌نمی‌بارد
عرق خواهد دمانید از جبینم برشکالی را
سر بی‌مغز لوح مشق ناخن می‌سزد بیدل توان طنبورکردن کاسهٔ از باده خالی را

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تیمور ناصری
2020-07-30T11:41:05
پر پرواز آتشخانه سوز عافیت باشدزخاکسترطلب ‌کن (راحت افسرده) بالی را
تیمور ناصری
2020-07-30T11:43:41
پر پرواز آتشخانه سوز عافیت باشدزخاکسترطلب ‌کن (راحت) افسرده بالی را