بیدل دهلوی:بر خیالی چیدهایم از دیده تا دل انتظار لیلی این انجمن وهم است و محمل انتظار
❈۱❈
بر خیالی چیدهایم از دیده تا دل انتظار
لیلی این انجمن وهم است و محمل انتظار
تا دل از امید غافل بود تشویشی نبود
ساز استغنای ما را کرد باطل انتظار
❈۲❈
هرکه را دیدیم فکری آنسوی تحقیق داشت
بیکرانی رفت از این دریای ساحل انتظار
از هوس جز ناامیدی با چه پردازدکسی
جستوجو آواره است و پای در گل انتظار
❈۳❈
نقش پا هر گامت آغوش دگر وامیکند
ای طلب شرمی که دارد چشم منزل انتظار
قطرهات دریاست گر از وهم گوهر بگذری
عالمی را کرده است از وصل غافل انتظار
❈۴❈
چشم واکردیم اما فرصت دیدار کو
بر شرارکاغذ ما بست محمل انتظار
عمرها شد از توقع آبیار عبرتیم
ریشهٔ کشت امل خاک است و حاصل انتظار
❈۵❈
بر شبستان خیال وهم و ظن آتش زنید
شمع خاموش است و میسوزد به محفل انتظار
وعدهٔ احسان به معنی ازگدایی نیست کم
از کرم ظلم است اگر خواهد ز سایل انتظار
❈۶❈
مردهایم اما همان صبح قیامت در نظر
اینکفن میپرورد در چشم بسمل انتظار
در محبت آرزو را اعتبار دیگر است
این حریفان وصل میخواهند و بیدل انتظار
کامنت ها