گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:چشم واکن رنگ اسرار دگر دارد بهار آنچه در وهمت نگنجد جلوه‌گر دارد بهار

❈۱❈
چشم واکن رنگ اسرار دگر دارد بهار آنچه در وهمت نگنجد جلوه‌گر دارد بهار
ساعتی چون بوی‌ گل از قید پیراهن برآ از تو چشم آشنایی آنقدر دارد بهار
❈۲❈
کهکشان هم پایمال موج توفان گل است سبزه را از خواب غفلت چند بردارد بهار
از صلای رنگ عیش انجمن غافل مباش پاره‌هایی چند بر خون جگر دارد بهار
❈۳❈
چشم تا واکرده‌ای رنگ از نظرها رفته است از نسیم صبح دامن بر کمر دارد بهار
بی فنا نتوان گلی زین هستی موهوم چید صفحهٔ ما گر زنی آتش شرر دارد بهار
❈۴❈
از خزان آیینه دارد صبح تا گل می‌کند جز شکستن نیست رنگ ما اگر دارد بهار
ابر می‌نالد کز اسباب نشاط این چمن هرچه دارد در فشار چشم تر دارد بهار
❈۵❈
ازگل و سنبل به نظم و نثر سعدی قانعم این معانی درگلستان بیشتر دارد بهار
مو به مویم حسرت زخمت تبسم می‌کند هرکه گردد بسملت بر من نظر دارد بهار
❈۶❈
زین چمن بیدل نه سروی جست و نه شمشاد رست از خیال قامتش دودی به سر دارد بهار

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۶۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها