گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تا چند حسرت چمن و سایه‌های ابر کو گریه‌ای ‌که خنده کنم بر هوای ابر

❈۱❈
تا چند حسرت چمن و سایه‌های ابر کو گریه‌ای ‌که خنده کنم بر هوای ابر
افراط عیش دهر ز کلفت گران‌ترست دوش هوا پر آبله شد از ردای ابر
❈۲❈
باید به روز عشرت مستان‌ گریستن مژگان اگر به نم نرسانند جای ابر
زاهد مباش منکر تردامنان عشق رحمت بهانه‌جوست در این لکه‌های ابر
❈۳❈
چندین هزار تخم اجابت فراهم است در سایهٔ بلندی دست دعای ابر
یارب در این چمن به چه اقبال می‌رسد چتر بهار و سایهٔ بال همای ابر
❈۴❈
توفان به این شکوه نبوده‌ست موجزن چشم که پاک کرد به دامن هوای ابر
از اعتبار دست بشستن قیامت است افتاده است آب چو آتش قفای ابر
❈۵❈
جیب جنون مباد ز خشکی به هم درّد زبن چشم تر که دوخته‌ام بر قبای ابر
جایی که ظرف همت مستان طلب کنند ماییم و کاسهٔ می و دست گدای ابر
❈۶❈
صبح بهار یاد تو در خاطرم گذشت چندان گریستم که تهی گشت جای ابر
عمری‌ست می‌کنم عرق ومی‌چکم به خاک بیدل سرشته‌اند گلم از حیای ابر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۶۸۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احمد محمود امپراطور امپراطور
2020-04-21T18:36:46
جیب جنون مباد ز خشکی به هم درّدزین چشم تر که دوخته‌ام بر قبای ابرحضرت بیدل