بیدل دهلوی:به عجز کوش و تک و تاز دیگر آسان گیر به رنگ آبله چندی زمین به دندان گیر
❈۱❈
به عجز کوش و تک و تاز دیگر آسان گیر
به رنگ آبله چندی زمین به دندان گیر
به سربلندی اقبال اعتبار مناز
چو شمع تا ته پا عالم گریبان گیر
❈۲❈
به دست طاقت اگر اختیار گیرا نیست
عصا ز کف مفکن دست ناتوانان گیر
به عالم کرم آداب جود بسیار است
وضوکن از عرق آنگاه نام احسانگیر
❈۳❈
شکست دل ز بنای امید خلق نرفت
عمارتی که به این رونق است ویران گیر
برون نقش قدم، گردی از تسلی نیست
سراغ مقصد تسلیم خاکساران گیر
❈۴❈
به عرض شیشهٔ افلاک و نقش پردهٔ خاک
قدت دمی که خم آورد طاق نسیان گیر
کمینگران طلب بوی یار در نظرند
رفیق منتظران باش و راه کنعان گیر
❈۵❈
دلیل مقصد اگر رفت و آمد نفس است
ز فرق تا قدم خود کف پشیمان گیر
به دستگاه دل جمع هیچ صحرا نیست
چو جیب غنچه به یک چین هزار دامان گیر
❈۶❈
نگاه وارت اگر ذوق عافیت باشد
وطن میانهٔ دیوارهای مژگان گیر
حضور غیبت یاران یقین نشد بیدل
جز اینقدر که لگد افکنند و دندان گیر
کامنت ها