بیدل دهلوی:غفلت آهنگم ز ساز حیرت ایجادم مپرس پنبه تا گوشت نیفشارد ز فریادم مپرس
❈۱❈
غفلت آهنگم ز ساز حیرت ایجادم مپرس
پنبه تا گوشت نیفشارد ز فریادم مپرس
مدعای عجزم از وضع خموشی روشن است
لبگشودن میدهد چون ناله بر بادم مپرس
❈۲❈
جوهر تعمیر پروازست سر تا پای شمع
رنگ بر هم چیدهام از خشت بنیادم مپرس
حسن پنهان نیست اما عشق راحت دشمن است
خانهٔ شیرینکجا باشد ز فرهادم مپرس
❈۳❈
الفت آیینهٔ دل نیز تسخیرم نکرد
چون نفس پر وحشیام از طبع آزادم مپرس
کردهام یک عمر سیر گلشنآباد جنون
ناله میدانم دگر از سرو و شمشادم مپرس
❈۴❈
هیچ فردوسی به رنگآمیزی امید نیست
سر به پایی میکشم از کلک بهزادم مپرس
معنیگل کردن موج از تظلم بستهاند
زندگی افسانهها دارد ز بیدادم مپرس
❈۵❈
مشت خاکم، عشق، نادانسته صیدمکرده است
ای حیا آبم مکن از ننگ صیادم مپرس
هرکجا لفظیست بیدل معنیی گل کرده است
دیگر از کیفیت ارواح و اجسادم مپرس
کامنت ها