گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:جز ستم بر دل ناکام نکرده‌ست نفس خون شد آیینه و آرام نکرده‌ست نفس

❈۱❈
جز ستم بر دل ناکام نکرده‌ست نفس خون شد آیینه و آرام نکرده‌ست نفس
یک ‌نگین‌وار در این ‌کوه چه سنگ و چه عقیق نتوان یافت که بدنام نکرده‌ست نفس
❈۲❈
زندگی سیر بهارست چه پست و چه بلند این هوا وقف لب بام نکرده‌ست نفس
زین قدر هستی مینا شکن وهم حباب باده‌ای نیست که در جام نکرده‌ست نفس
❈۳❈
فرصت چیدن و واچیدن خلق اینهمه نیست کار ما بی‌خبران خام نکرده‌ست نفس
تابع ضبط عنان نیست جنون‌تازی شوق تا می از شیشه‌ گران وام نکرده‌ست نفس
❈۴❈
رفت آیینه و هنگامهٔ زنگار بجاست صبح ما را چقدر شام نکرده‌ست نفس
غیر فرصت‌ که در این بزم نوای عنقاست مژده‌ای نیست‌ که پیغام نکرده‌ست نفس
❈۵❈
که شود غیر عدم ضامن جمعیت ما خویش را نیز به خود رام نکرده‌ست نفس
معنی اینجا همه لفظ است‌، مضامین همه خط آن چه عنقاست‌ که در دام نکرده‌ست نفس
❈۶❈
هر دو عالم به غبار در دل یافته‌اند بیدل اینجا عبث ابرام نکرده‌ست نفس

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۷۴۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها