بیدل دهلوی:این صبح که جولانها بر چرخ برین هستش دامن شکن همت گردد دو سه چین هستش
❈۱❈
این صبح که جولانها بر چرخ برین هستش
دامن شکن همت گردد دو سه چین هستش
پر هرزه درا مگذار زین قافلهٔ آفات
شور نفسی دارد صد صور طنین هستش
❈۲❈
طبعی که کمالاتش جز کسب دلایل نیست
بیشبهه مکن باور گر حرف یقین هستش
از خیرهسر دولت اخلاق نیاید راست
آشوب چپ اندازی تا نقش نگین هستش
❈۳❈
ادبار هم از اقبال کم نیست در این میدان
بر مرد تلاش حیز غالب ز سرین هستش
از وضع زمینگری گو خواجه به تمکین کوش
دم جز به تکلف نیست رخشی که به زین هستش
❈۴❈
هر فتنه که میزاید از حاملهٔ ایام
غافل نشوی زنهار صد فعل چنین هستش
هرکس به ره تحقیق دعوی قدم دارد
دوری ز در مقصد بسیار قرین هستش
❈۵❈
آن چشمکه انسان را سرمایهٔ بیناییست
از هر دو جهان بیش است گر آینه بین هستش
بر نشو و نما چشمی بگشا و مژه بربند
هر گل که تو میکاری آیینه زمین هستش
❈۶❈
از روز و شب گردون بیدل چه غم و شادی
خوش باش که مهر و کین گر هست همین هستش
کامنت ها