گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:متاع هستیی دارم مپرس از بود و نابودش به صد آتش قیامت می‌کنی ‌گر واکشی دودش

❈۱❈
متاع هستیی دارم مپرس از بود و نابودش به صد آتش قیامت می‌کنی ‌گر واکشی دودش
به فهم مدعای حسرت دل سخت حیرانم نمی‌دانم چه می‌گوید زبان عجز فرسودش
❈۲❈
شبستان سیه‌بختی ندارد حاجت شمعی بس است از رنگ من آرایش فرش زر اندودش
به تقلید سرشکم‌، ابر شوخی می‌کند اما ز بس‌ کم مایگی آخر فشاری می‌دهد جودش
❈۳❈
سلامت آرزو داری برو ترک سلامت‌ کن به ساحل موج این دریا شکستن می‌برد زودش
نپنداری ز جام قرب زاهد نشئه‌ای دارد دلیل دوری است اینها که در یاد است معبودش
❈۴❈
خیال اندود هستی نقش موهومی‌ که من دارم به صد آیینه نتوان کرد یک تمثال مشهودش
به زلفت شانه دستی می‌زند اما نمی‌داند کز افشاندن نگردد پاک دامان دل آلودش
❈۵❈
درین محفل رموز هیچکس پنهان نمی‌ماند سیاهی خوردن هر شمع روشن می‌کند دودش
به هر بیحاصلی بیدل زیانکاران الفت را بضاعت دست افسوسست گر بر هم توان سو‌دش

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها