گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:نمی‌دانم چه گل در پرده دارد زخم شمشیرش که رنگ هر دو عالم می‌تپد در خون نخجیرش

❈۱❈
نمی‌دانم چه گل در پرده دارد زخم شمشیرش که رنگ هر دو عالم می‌تپد در خون نخجیرش
دگر ای وحشت از صیدم به نومیدی قناعت‌ کن به‌گوش زخمم افتاده‌ست آواز نی تیرش
❈۲❈
مپرسید از مآل هستی غفلت سرشت من چو مخمل دیده‌ام خوابی‌ که در خوابست تعبیرش
چه سازد غیر خاموشی جنون‌ گریه دربارم که همچون جوهر آیینه در آب است زنجیرش
❈۳❈
سبگ گردی در این حیرتسرا آزاده‌ام دارد نگه را منع جولان نیست پای رفته در قیرش
صد آفت از که باید جست در معمورهٔ امکان اگر صبحست هم از شبنم آبی هست در شیرش
❈۴❈
حباب از موج هستی دست طاقت شسته می‌کوبد که طاق عمرچون بشکست ممکن نیست تعمیرش
ز بخت تیره عاشق را چه امکانست آسودن که مژگان تا بهم آرد سیاهی می‌کند زیرش
❈۵❈
نی ام عاجز اگر زد محتسب بر سنگ مینایم چو نشتر ناله‌ای دارم‌ که خونریز است تاثیرش
‌به رنگی ‌کرد یادم داغ الفت پیشهٔ صیاد که جوشد حلقهٔ دام از رمیدنهای نخجیرش
❈۶❈
ز صحرای فنا تا چشمهٔ آب بقا بید‌ل ره خوابیده‌ای دیگر ندیدم غیر شمشیرش

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۷۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها