گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل بی‌مدعا رنگی ندارد تا کنم فاشش صدف در حیرت آیینه گم کرده‌ست نقاشش

❈۱❈
دل بی‌مدعا رنگی ندارد تا کنم فاشش صدف در حیرت آیینه گم کرده‌ست نقاشش
درین محفل نیاوردند از تاریکی دلها چراغی را که باشد امتیاز از چشم خفاشش
❈۲❈
جهان رنگ با تغییر وضع خود جدل دارد به هر جا شیشه و سنگی است با وهم است پرخاشش
به تشویش دل مأیوس رنجی نیست مفلس را شکست کاسه در بزم کرم کرده‌ست بی‌آشش
❈۳❈
به این شرمی که می‌بیند کریم از جبههٔ سایل گهر هم سرنگون می‌افتد از دست گهرپاشش
به ملک بی‌نیازی رو که‌ گاه احتیاج آنجا چوناخن می‌کشد درهم به پشت دست قلاشش
❈۴❈
خط لوح امل جز حک زدن چیزی نمی‌ارزد همه‌گر ریش زاهد در خیال آید که بتراشش
شئون هر صفت مستوری عاشق نمی‌خواهد کفن هر چند پوشد ذوق عریانیست نباشش
❈۵❈
بساط زندگی مفت حضور اما به دل جاکو نفس می‌گسترد در خانهٔ آیینه فراشش
ندارد کاوش دل صرفهٔ امن ‌کسی بیدل در این ناسور توفانهای خون خفته‌ست مخراشش

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۷۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها