بیدل دهلوی:در بیزری ز جبههٔ اخلاق چینگشا هرچند آستینگره آرد جبینگشا
❈۱❈
در بیزری ز جبههٔ اخلاق چینگشا
هرچند آستینگره آرد جبینگشا
از سایلان، دریغ نشاید تبسمت
گیرمکفت تهیست، لب آفرینگشا
❈۲❈
آب حیات جوی جسد جوهر سخاست
راه تراوشی چو ظروفگلینگشا
منعم اگر به تنگی خلق است نا زجاه
چیندارتر ز نقش نگین آستینگشا
❈۳❈
گر لذت از مآل حلاوت نبردهای
باری ز اشک شمع سر انگبینگشا
افسانههای بیژن و رستم به طاق نه
گر مرد قدرتی دلت از بندکینگشا
❈۴❈
حیف است طبع مرد زغیبت قفا خورد
یاران حذرکنید ز حیز سرین گشا
باغ و بهار بستهٔ سیر تغافلیست
مژگان به هم نه و نظر دوربینگشا
❈۵❈
ازنقب سنگ، نقش نگین فتح باب یافت
ای نامجوتو هم ره زبرزمینگشا
تحقیق هر قدر دهدت مهلت نفس
گوهر به سوزن نگه واپسینگشا
❈۶❈
بیدل بههرچه عزمکنی وصل مقصد است
اینجا نشانههاست، تو شست ازکمینگشا
کامنت ها