گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:هرگه روم از خویش به سودای وصالش توفان ‌کند از گرد رهم بوی خیالش

❈۱❈
هرگه روم از خویش به سودای وصالش توفان ‌کند از گرد رهم بوی خیالش
خواندند به‌کوثر ز لب یار حدیثی از خجلت اظهار عرق‌کرد زلالش
❈۲❈
رنگی‌که دمید از چمن وحشت امکان بستند همان نامهٔ پرواز به‌بالش
از کلفت آیینهٔ عشاق حذر کن بر جلوه اثر می‌کند افسون ملالش
❈۳❈
عمری‌ که ز جیبش شرر خسته نخندد بگذار که پا‌مال کند گردش مالش
تحریک زبان صرفهٔ بی‌مغز ندارد سررشتهٔ‌رسوایی‌کوس است دوالش
❈۴❈
درویش همان قانع آهنگ خموشیست هم‌کاسهٔ چینی نتوان یافت سفالش
کلکی ‌که به سر منزل معنی‌ست عصایم صد شمع توان ریختن از رشتهٔ نالش
❈۵❈
از مکر فلک اینهمه غافل نتوان زیست چین حسدی هست در ابروی هلالش
بیدل به قفس کرده‌ام از گلشن امکان رنگی‌که نه پرواز عیانست و نه بالش

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۸۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرشاد منصوریان
2021-11-06T11:42:02.3897144
در بیت هفتم بنظرم " درویش " بجای " درونش " درست باشد